شبکه افق - 23 بهمن 1399

عصر، "عصرشما" ، انقلاب، "انقلاب شما" ("چله خیزی" دوم و عبور از "خستگان")

بمناسبت سالگشت پیروزی انقلاب اسلامی _ ۱۳۹۷

بسم‌الله الرحمن الرحیم

محضر خواهران و برادران عزیز سلام عرض می‌کنم.

فی‌الواقع اعلام یک نبرد همه جانبه بین‌الملل علیه استکبار، عبور از عامل منطقه‌ای استکبار به سمت همه جبهه‌های دفاعی آن، تعابیر بسیار کلیدی و مهمی از امام(ره) هست که من عرضم را با این تعابیر شروع می‌کنم. بعد چون فرمودند در این دوره، موضوع بحث انقلاب اسلامی بوده چند مسئله اساسی را در این حوزه طرح می‌کنیم تا دوستان به آن بیندیشند. بویژه از این پس، دیگر عصر، عصر شماست و ارزش‌های انقلابی و انقلاب، چه بخواهد بماند و توسعه و تعمیق پیدا کند در کشور و خارج از کشور، و چه بخواهد دفن بشود هر دو به دست نسل شما اتفاق خواهد افتاد. یا ارزش‌های انقلابی را احیاء می‌کنید، به‌روز می‌کنید و ساختارهای همچنان ناقص یا نادرستی را که گاهی باقی مانده اصلاح می‌کنید و ساختارهای اصلاح شده را توسعه می‌دهید از آن‌ها دفاع می‌کنید. این انقلاب و نظام انقلابی و انقلابی که در قالب نظام شکل پیدا کرده با رأی ملت، با خون ده‌ها هزار شهید، ادامه پیدا می‌کند و در دهه‌های آینده قله‌های بزرگ‌تری حل می‌شود مشکلات بزرگتری حل می‌شود یا به دست شما و در دوره شما در این چند دهه آینده انقلاب اسلامی دفن می‌شود! و جمهوری اسلامی یا رسماً یا اسماً به پایان می‌رسد! دو راه در جلوی شما باز است و این یک جمله شرطیه است. هر وقت هرکس راجع به آینده یک جامعه پرسید که آقا بعداً چه می‌شود؟ بگو تو بگو چه می‌کنی تا من بگویم چه می‌شود؟ تو چه می‌کنی تا بگویم چه می‌شود؟ مثل این که یک بچه‌ای اول سال بگوید معدل من آخر سال چند می‌شود؟ اگر الف، پس آن‌گاه ب، و اگر ج پس آن‌گاه دال. همه چیز بستگی به تو دارد. تو درست کار کنی شاگرد اول می‌شوی، نکنی، تجدید می‌شوی، مردود می‌شوی. خداوند در قرآن می‌فرماید من هیچ چیز را برای هیچ کس و هیچ امتی گارانتی و تضمین نکردم که شما هرجوری عمل کنید نتیجه آن خوب می‌شود. نه؛ فرمود سنت الله این است که تغییر کنید تا تغییر دهم. این آیه قرآن است دستِ‌کم در دو آیه خداوند صریح این را می‌فرمایید که شرایط را تغییر دهید تا شما را تغییر دهم. شما تکان نخورید ما چیزی را تکان نمی‌دهیم و موانع را از سر راه‌تان برنمی‌داریم. خودتان را اصلاح کنید تا شما را اصلاح کنیم. شما حرکت کنید ما موانع بسیاری را از سر راه شما برخواهیم داشت. امدادهای غیبی و شهودی، هر دویش، هم علنی و هم غیر علنی به شما خواهد رسید و حرکت کنید تا برکت بدهم. بنابراین هرکس میخواهد دل شما را خوش کند که شما به هر نحوی که زندگی کنید و عمل کنید به هر صورت انقلاب می‌ماند و جمهوری اسلامی می‌ماند این‌ها وعده‌های پوچ است. هرکس هم بخواهد شماها را مأیوس کند که آقا شماها هیچ کاره‌اید آن هم یک توطئه و خیانت به ملت بخصوص نسل شماهاست. پیشرفت‌های بسیار بزرگ و بی‌سابقه و بی‌نظیری در چهل سال گذشته اتفاق افتاد. فداکاری‌هایی که در تاریخ معاصر نظیر ندارد. پیروزی‌های معجزه‌آسا اتفاق افتاد. آن‌ها را درست بشناسید قدر بدانید حفظ کنید، نقاط ضعفی را هم که داریم و در این 30- 40 سال نتوانستیم حل کنیم، اشکالاتی که باقی ماند و لکه‌هایی که هنوز در سیستم هست این‌ها را شما باید اصلاح کنید. خطرات قدیم بخشی‌اش دفع شد، بخشی‌اش باز تکرار می‌شود، بخشی‌اش نمی‌شود. بخشی خطرهای جدید و تهدیدهای جدیدی می‌آید که در دهه‌های گذشته نبود. همه این‌ها را باید درست بشناسیم. این اصل مسئله است که ببینید چشم‌انداز و افق نگاه باید چطوری باشد، باید چگونه جهانی بیندیشید، نه فقط مشکلات خودتان و ملت خودتان را بتوانید حل کنید بلکه مشکلات ملت‌های دیگر را هم نیز بتوانید حل کنید. امام(ره) می‌گوید فعالیت‌های بسیار وسیع نزدیک سه دهه پیش، اواخر دهه 60 که جنگ تمام شده، امام این قطعنامه را می‌گوید که بگوید جنگ و صدام تمام شد اما نبرد استکبار تمام نخواهد شد کمربندهایتان را محکم ببندید، کینه‌های انقلابی‌تان را حفظ کنید، جبهه عوض شد ولی نبرد ادامه دارد. آن‌جا امام(ره) می‌گفت که فعالیت‌های وسیعی در سراسر جهان چه در بیرون کشور و چه خارج از کشور به بهانه‌های مختلف برای به سازش کشاندن با کفر و شرک و ظلم و جهانی برای ما در جریان است، هدف آن‌ها خاموش کردن شعله خشم ملت‌های انقلابی و مسلمان است. انقلاب اسلامی پیشرفت‌های متعددی کرده است این‌ها را امام در پایان دهه 60 می‌گوید. ایشان می‌گوید اصلا بنا نبود انقلاب بشود، اصلاً بنا نبود انقلاب پیروز بشود، بنا نبود ما بتوانیم نظام‌سازی کنیم، بنا نبود سال‌ها ادامه پیدا کند، بنا نبود ما توی تحریم دوام بیاوریم، بنا نبود زیر بار جنگ کمر ما نشکند، بنا نبود ما بتوانیم از موانع بزرگی مثل تروریزم و جنگ‌های تجزیه‌طلبانه که هزاران هزار نفر را کشتند سالم عبور کنیم، امام می‌گوید امروز ما از همه آن‌ها عبور کردیم و تبدیل شدیم به قدرت جهانی؛ به حدی که دارند همه را از ما می‌ترسانند و می‌گویند امپراطوری اسلامی یا ایرانی دارد تشکیل می‌شود! این حرف‌ها از همان زمان امام(ره) مطرح بود. امام(ره) در همین پیام قطعنامه می‌گوید ما دنبال تشکیل امپراطوری نیستیم اما اگر دل‌تان خنک می‌شود که مدام این لفظ را تکرار می‌کنید خیلی خب هستیم!‌ منتها نه امپراطوری استکباری ما، ما هم بشویم مثل آمریکا و انگلیس و شوروی و روسیه کمونیستی؛ بلکه ما می‌خواهیم امپراطوری مستضعفین را تشکیل بدهیم. امام گفت امپراطوری مستضعفین جهان را ما تشکیل خواهیم داد. امپراطوری انقلاب علیه استکبار، علیه این دو امپراطوری ظلم و جور ما یک امپراطوری عدالتخواه را تشکیل می‌دهیم. بله اگر خیلی روی الفاظ حساس هستید. آن موقع امام می‌گوید معتقدین به اصول انقلاب اسلامی ما در سراسر جهان رو به فزونی نهادند ملت ملت دارند به ما ملحق می‌شوند این‌ها سرمایه‌های بالقوه انقلاب‌اند بلکه سرمایه‌های بالفعل انقلاب ما هستند. یعنی تمام جنبش‌های انقلابی در سراسر جهان هرجا ما نفوذ معنوی و ایدئولوژیک پیدا کردیم و انقلاب اسلامی در 5 قاره طرفدار پیدا کرده است این‌ها فرصت برای ما و تهدید برای دشمن است. این‌ها فهمیدند که ما دیگر جهانی شدیم ما یک کشور نیستیم، یک کشور باشیم هم یک کشور عادی نیستیم و اساساً ما نه یک کشور عادی هستیم مثل بقیه کشورها، و نه یک کشوریم، ما جهانی عمل خواهیم کرد. این‌ها سرمایه‌های انقلاب ماست در سراسر جهان ملت‌ها بپا خاستند، چریک‌ها، مبارزان، انقلابیون، همه جا صدای انقلاب اسلامی و آغاز وزش طوفان عدالتخواه اسلام‌گرایی بپا خاسته است، همه کسانی که با مرکب خون‌شان طومار حمایت ما را دارند در سراسر جهان اسلام امضاء می‌کنند همه آن‌هایی که با سر و جان دعوت این انقلاب را لبیک می‌گویند به یاری خداوند کنترل همه جهان را به دست خواهند گرفت. این جمله را امام(ره) در دوران اواخر دهه شصت و زمانی که جنگ به پایان رسیده، ظاهر این پیام باید چه باشد؟ خیلی خب ما صدام را از کشور بیرون کردیم اما سرنگون نشد، جنایت‌هایش ادامه دارد، این پیام باید پیامی باشد که ما به بخشی از اهداف‌مان نرسیدیم، به بخشی‌اش رسیدیم کشور آزاد شد اما فعلاً به بخش دوم آن نرسیدیم باید در آن یک نوع کُرنش و یک احساس ضعفی باشد! اما ببینید لحن امام را که چه می‌گوید؟ می‌گوید به یاری خداوند نیروهای طرفدار انقلاب اسلامی کنترل همه جهان را به دست خواهند گرفت. این جمله را در دفترهایتان بنویسید. چشم‌انداز این است، امام یک چنین قدرت روحی و معنوی را برای بچه‌ها ایجاد کرده بود. من یادم هست عملیات خیبر یکی از بچه‌های بسیجی روستایی پشت لباسش نوشته بود انقلاب اسلامی پشت مرزها منتظر ویزای حکومت‌های دیکتاتور و فاسد نخواهد ماند! یک بچه نوجوان روستایی در خیبر، شرق دجله که همان‌جا هم شهید شد. امام(ره) یک چنین نگاهی داشت و می‌گفت مسئله ما فقط نجات ایران نیست ما در لاک دفاع نمی‌رویم، ما در لاک حمله‌ایم. نیروهای طرفدار ما همه جا در دنیا هستند و پخش هستند و به یاری خداوند کنترل همه جهان را به دست خواهند گرفت ما جهان را آزاد خواهیم کرد، و زنجیر استکبار را در تمام جهان خواهیم شکست. این‌ها حرف‌های امام خمینی است و آرمان‌هایی که در دهه 60 مطرح شد و مدام هم بچه‌های ما جلو می‌رفتند. امروز هم بخشی از آن اتفاقات افتاده است، امروز در 4- 5 کشور در منطقه که اینها همه در مشت دشمن بود، حیات خلوت آن‌ها بود همه این‌ها آزاد شدند و شعارهایشان شعارهای اردوگاه انقلاب اسلامی است و به همین دلیل هم به 4 – 5تایشان جنگ تحمیل کردند. در سوریه جنگ راه انداختند، در عراق جنگ راه انداختند، در یمن راه انداختند، لبنان، همه جا را درگیر کردند چون این‌ها دارند آزاد می‌شوند یعنی آزاد شده! این‌ها از کنترل‌شان خارج شد. از تیررس این‌ها خارج شد، امام می‌گوید بحث ما فقط جنگ با صدام نیست،‌ این انسان پلید فاسد حمله کرد حقش را بچه‌های ما کف دست‌شان گذاشتند اما – دقت کنید – امروز یک نبر دیگری شروع می‌شود جنگ ایران و عراق تمام می‌شود ما تمام خاک ایران را پس گرفتیم، یک نبرد دیگری از این پس شروع خواهد شد – دقت کنید – این‌ها عقب‌نشینی نیست، سازش نیست، می‌گوید از امروز یعنی از روزی که قطعنامه را امضاء کردیم جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استکبار، جنگ پابرهنه‌ها با مرفهین بی‌درد آغاز شده است. می‌گوید جنگ با صدام این‌جا فعلا تمام می‌شود حالا ما در سطح جهان جنگ و نبرد مستضعفین پابرهنه و فقیران و محرومان را علیه مستکبران و مرفهان بی‌درد شروع می‌کنیم نه این که اصول‌مان را کنار میگذاریم. بعد صریح می‌گوید همه عزیزانی که در سراسر جهان دارند مبارزه می‌کنند کوله‌بار مبارزه را بر دوش گرفتند و عزم جهاد در راه خدا کردند و برای عزت مسلمین دارند می‌جنگند من دست و بازوی همه‌شان را می‌بوسم، عرب است، عجم است، ترک است، فارس است، آفریقاست، شرق آسیاست، هرکس که هست من دست و بازوی او را می‌بوسم هرکس که دارد نبرد می‌کند ما در کنار او هستیم و سلام و درودهای خالصانه خود را به همه غنچه‌های آزادی و کمال نثار می‌کنم. بعد خطاب به ملت ایران می‌کند و می‌گوید من خدمت شما چند نکته را عرض می‌کنم، اولاً همه شما بدانید ولو صدام نیمه جان شده و هنوز مانده، ولی شما این را بدانید – ببینید به ملت ایران روزی که جنگ تمام می‌شود – می‌گوید خداوند آثار و برکات معنویت شما را به تمام جهان صادر کرد. امروز همه دنیا ملت ایران را به عنوان یک ملت معنوی، رشید، قوی، متفاوت با همه ملت‌ها می‌شناسند. این یک ایران جدید است. این دیگر آن ایران ذلیل و توسری خور نیست. می‌گوید قلب‌ها و چشمان پرفروغ شما ملت ایران کانون حمایت از محرومان جهان شده است کینه انقلابی شما، شراره و آتش آن، جهانخواران چپ و راست را به وحشت انداخته، مستکبرین امروز از هیچ ملتی نمی‌ترسند جز ملت ایران. می‌گوید فقط از شماها می‌ترسند بقیه ملت‌ها را خفه کردند، سرکوب کردند، وادارشان کردند به تسلیم و چاپلوسی، ولی از ملت ایران حساب می‌برند. تنها ملت ایران. امام به امت می‌گوید من می‌دانم چه مشکلاتی را تحمل کردید همه می‌دانند کشور ما در حال جنگ و انقلاب، چه سختی‌ها و مشکلاتی را تحمل کرد. آیا ما مدعی هستیم طبقات محروم و ضعیف و کم‌درآمد بخصوص اقشار کارمند حقوق بگیر دچار مشکل اقتصادی نیستند؟ این جواب کسانی است که همان موقع هم می‌گفتند آقا اگر انقلاب کنیم ممکن است مشکلات اقتصادی بشود، تحریم بشویم. بعد صدام حمله کرد گفتند حالا ولش کنید بگذارید بعداً با گفتگو آن را حل کنیم اگر بخواهیم بجنگیم مشکلات اقتصادی پیش می‌آید، همین‌طور تا همین الآن این خط هست! آقا اگر بگوییم فلان مشکلات اقتصادی پیش می‌آید، خب شما که گفتید بهمان، مشکلات اقتصادی بیشتر شد. آخرین تجربه پیش چشم نسل شماها، شما که امام و انقلاب و جنگ را ندیدید آخرین نمونه‌اش را آمریکاشناسی و غرب‌شناسی را دیدید. یک تفکر داریم که من نمی‌گویم خیانت است نمی‌گویم سوء قصد است نمی‌گویم وابسته، نمی‌گویم جاسوس، حتی نمی‌گویم نفوذ، می‌گویم یک طرز فکر این‌طوری هست از اول انقلاب هم در حکومت بوده است. می‌گویند یک کمی، نه یک کمی بلکه کلاً فتیله را پایین بکشیم دیگر این‌طوری حرف نزنیم این شعارها را ندهیم این مطالبات را مطرح نکنیم هی بحث آمریکا، اسرائیل، غزه، لبنان، بوسنی، افغان، عراق، سوریه، ولش کن همه را بفروشیم! کل جهان اسلام را همه را معامله کنیم و بدهیم برود! می‌گویم خب بدهیم برود بعدش؟ بعد می‌گوید هسته‌ای را هم بدهیم برود! بعد می‌گوییم خیلی خب هسته‌ای را هم بدهیم برود دادیم رفت، بتن ریختیم تمام شد رفت، بعد چه کار کنیم؟ کجا ترمز می‌کنید؟ خب حالا موشک‌هایت را هم بده برود! یعنی چی؟ یعنی امنیتت را هم بده برود هر وقت خواستند حمله کنند دیگر مانعی نداشته باشند نترسند! کلاً می‌آیند داخل چیزهای دیگری را باید بدهی برود به این‌ها که تمام نمی‌شود خیلی چیزها را باید بدهی برود باید به زمان شاه برگردی که همه چیز را دادند رفت. 70- 80 هزار مستشار آمریکایی- انگلیسی توی ایران، تمام شهرستان‌ها و استان‌ها، مسلط کامل، همه باید از این‌ها دستور می‌گرفتند این ملت را غارت و تحقیر می‌کردند بعد حق توحش هم می‌گرفتند منت هم می‌گذاشتند. ژنرال ارتش شما باید از گروهبان آمریکایی دستور می‌گرفت! رئیس دانشگاه‌های ما را سفارتخانه این‌ها تعیین می‌کرد. لیست وکلا و وزرا و مجلس قلابی و انتخابات فرمایشی را لیست آدم‌هایش را باید سفارت آمریکا و انگلیس اجازه می‌داد تا چه کسی وزیر بشود چه کسی وکیل بشود و چه کسی سفیر بشود. نفت کشور، صدا و سیمایش، دانشگاه‌هایش،‌ ارتش آن،‌ همه دست این‌ها بود. مسلط به جان و مال و ناموس این ملت. تازه الآن به این هم راضی نخواهند بود شما این را بدانید، چون دیدند یک استعدادی در ملت ایران است که یک دفعه وضعیت دنیا را بهم می‌ریزد، این دفعه این‌ها برگردند به آن وضع زمان شاه هم راضی نیستند. یک منطق این است که آقا بده برود! اسم این منطق این است منطق بده برود! هسته‌ای را بده برود! موشک را بده برود! منطقه را بده برود! و... بعد کم‌کم می‌گویند شرفت را هم بده برود! عوضش اقتصادمان درست می‌شود! حالا ما سؤال می‌کنیم این همه تفکر داد و رفت و می‌گوید بده برود کدام اقتصادتان درست شد؟ کاش اقتصادشان درست شود این‌هایی که طرفدار منطق بده برود هستند. هر کشوری که این منطق حاکم شد وضع اقتصاد آن ده برابر بدتر شد. این‌ها اگر می‌خواستند آباد کنند باید ایران را در زمان شاه آباد می‌کردند. ایران زمان شاه چه داشته است؟ این‌ها اگر می‌خواستند جایی را آباد کنند باید مصر را که 40 سال تسلیم مطلق آن‌هاست آباد می‌کردند که چهل درصد مردم زیر خط فقر هستند‌، میلیون‌ها نفر توی قبرستان‌ها دارند زندگی می‌کنند آن هم مردم مصر با آن سابقه تاریخی و تمدنی‌اش. خود آمریکا 60 میلیون گرسنه دارد از 360 میلیونی‌اش، 50 تا 60 میلیون گرسنه‌اند یعنی باید شب کوپن نان بگیرند که نمیرند! او نه می‌تواند اقتصاد تو را حل کند نه می‌خواهد حل کند، برای چه باید به این ملتی که از آن تودهنی خورده است کمک کند؟ یک منطق بده برود هست!‍ آب خوردن‌مان هم دست این‌هاست! همه چیزمان دست این‌هاست! و هرچه این‌ها می‌گویند باور می‌کنند. همان موقع می‌گفتند که این‌ها دروغ است آمریکا پای کدام تعهد ایستاده است؟ تازه خود اوباما گفت من شخصاً دارم امضاء می‌کنم این تعهد دولت آمریکا نیست، آن موقع این‌ها گفتند رئیس جمهور عوض شد به راحتی می‌تواند پاره کند من خودم هم می‌توانم پاره‌اش کنم! بعد این‌جا به بعضی از آقایان دلسوز گفته می‌شد می‌گفتند نه جان‌کِری قول داده،‌ قول شرف داده! آخر یک کسی باید قول شرف بدهد که شرف داشته باشد کسی که شرف ندارد قول شرفش چه بوده؟ این تفکر یک) اعتماد به آمریکا و غرب؛ دو) بی‌اعتمادی به ملت ایران؛ به این ملت اعتماد ندارد. سه) تنبل و ساده‌لوح، هم زود کلاه سرش می‌رود و هم تنبل است. کار سخت، اقتصاد مقاومتی، اصلاح سیستم، این کارها نه،‌ بنشین بده برود انشاءالله آن‌ها خودشان می‌آیند مشکلات ما را حل می‌کنند! خب این هم جواب‌تان. یک تفکری می‌گفت 30 سال گفتید مرگ بر آمریکا حالا یک چند سالی هم نگویید معامله کنید! خیلی خب معامله کردیم، مذاکره با آمریکا، این که هی می‌گفتند مذاکره با آمریکا مذاکره مذاکره، معامله معامله، خیلی خب هر دویش شد، هم مذاکره شد و هم معامله شد، دستاورد مادی‌اش برای این ملت چیست؟ کو؟ اصلاً معنوی‌اش را کاری ندارم، دستاورد معنوی ما نمی‌گوییم انقلاب، ایدئولوژی، مکتب، توحید، عدالت، صدور انقلاب هیچی همه کنار! جرینگ جرینگ مادی، سکه! کو سکه؟ منافع مادی برای این ملت کو؟ هسته‌ای را دادی رفت چه گرفتی؟ پیش پیش به بیش از صددرصد ایران به تعهداتش عمل کرد این‌ها پس پس به ده درصدش هم عمل نکردند الآن هم آمد گفت اصلاً کی گفته؟ به ما چه؟ بیایید یک قرارداد دیگر امضاء کنیم! یعنی آن‌هایی که دادید رفت کم است باید بیشتر بدهید! به شما بگویم اگر کل ایران را به این‌ها بفروشید هیچ اتفاق مثبت اقتصادی در ایران نخواهد افتاد. منفی می‌شود مثبت نخواهد بود. ما هیچ راهی جز همان راه اقتصاد مقاومتی نداریم، فرهنگ کار جهادی، اصلاح سیستم مدیریت کشور در مالیات و واردات و صادرات و گمرک در نظام بانکی و در مدیریت‌ها، 500 هزار مدیر در کشور داریم، نیم میلیون! کو سیستمی که نظارت کند این نیم میلیون درست دارند مدیریت می‌کنند یا نمی‌کنند؟ چرا اسلام و انقلاب و مکتب چوب بی‌عرضگی یا احیاناً فساد یک عده‌ای اقلیتی در مدیریت‌ها را بخورد و بعد متحیّر کنند نیروهای مکتب و انقلابی را که ما از چی دفاع کنیم به چی دفاع نکنیم؟ به چی حمله کنیم؟ به چی حمله نکنیم؟ امام می‌گوید همه ما می‌دانیم که کشور ما در انقلاب و در جنگ سختی‌ها و مشکلاتی را تحمل کرد کسی مدعی نیست که طبقات محروم و کم‌درآمد بخصوص اقشار اداری در تنگنای مسائل اقتصادی نیستند ولی آن چیزی که همه مردم ما فراتر از آن را فکر می‌کنند مسئله حفظ اسلام و اصول انقلاب است. مردم ایران ثابت کردند تحمل گرسنگی و تشنگی را دارند، امام گفت ملت ما که نه گرسنه است نه تشنه است بلکه از خیلی از کشورهای دیگری که وابسته هستند وضع مردم ما بهتر است الآن که از آن موقع هم بهتر است. آن موقع شما برای هر چیزی کوپن بود و صف بود اصلاً خیلی از چیزهایی که الآن هست نبود، امام(ره) گفت اولاً وضعیت ملت ما از وضعیت خیلی از این ملت‌های تسلیم و نوکر وضع‌شان بهتر است؛ ثانیاً فرض کنید یک وقتی گرسنگی و تشنگی آمد می‌گوید مردم ایران نشان دادند و ثابت کردند اگر هیچ ملتی در دنیا اهل مقاومت نباشد این‌ها تحمل گرسنگی و تشنگی را هم خواهند داشت ولی تحمل شکست انقلاب و ضربه به اصول آن را نخواهند داشت و نخواهند پذیرفت این ملت شریف همیشه در برابر شدیدترین حملات همه جهان کفر علیه اصول انقلاب خود مقاومت کرده است من چطور می‌توانم در این مجال آن‌ها را بشمارم. می‌گوید این ملت دلاور ایران نبود در برابر جنایات متعدد آمریکا در خلیج فارس محکم ایستاد و مقاومت کرد و توی دهان او زد و آمریکا را وادار به عقب‌نشینی کرد. آمریکا در خلیج فارس حمایت اطلاعاتی و حتی نظامی به عراق علیه ما کرد. به سکوهای نفتی ما حمله کرد و رسماً با ما وارد جنگ شد به کشتی و قایق‌های ما حمله کرد، هواپیمای مسافربری ما را انداخت ولی ملت ما یک قدم عقب نرفت. دیپلماسی شرق و غرب علیه ما بود می‌خواستند ما را در دنیا منزوی کنند اما آیا ملت ایران مقاومت نکرد نتوانست جلوی بازی‌های سیاسی این سازمان‌های به اصطلاح بین‌المللی که همه‌شان متقلّب و دروغگو و ریاکارند، سازمان مللش، سازمان حقوق بشرش، سازمان انرژی اتمی‌اش، سازمان چه و چه،‌ همه‌اش دروغ است ملت ما توانست از همه موانع عبور کند. می‌گوید آیا این ملت شجاع نبود در برابر جنگ اقتصادی، جنگ تبلیغاتی، جنگ روانی ایستاد در برابر حمله‌های حیوانی صدام و شهرها و موشک باران خانه‌ها، بمباران‌های مکرر شیمیایی در ایران و در عراق و حلبچه عراق، مقاومت نکرد؟ کدام ملت جز ملت ایران می‌توانست مقاومت کند؟ هیچ ملتی. این‌هایی که می‌گویم عین تعابیر امام در آن پیام است. می‌گوید آیا این ملت عزیز نبود که در برابر توطئه لیبرال‌ها، منافقین، زراندوزان و احتکار سرمایه‌دارها و حیله مقدس‌مآب‌ها، کلاهبرداری خر مقدس‌ها، در برابر همه این‌ها مقاومت نکرد؟ چرا به ملت ایران بدبین هستید؟ چرا به این ملت اعتماد نمی‌کنید و چرا همه‌اش به آمریکا اعتما دارید؟ یک وقتی برگردید به این ملت اعتماد کنید ببینید دوباره این ملت چه می‌کنند؟ آن نسل قبل آن کارهای عظیم را کرد و این نسل که شماها باشید کارهای به مراتب عظیم‌تر خواهید کرد به شرطی که به این نسل جوان اعتماد بشود و خودتان هم به خودتان اعتماد کنید. امام می‌گوید این همه حوادث و جریانات برای ضربه زدن به اصول انقلاب نبود؟ اگر مردم ایران در صحنه نبودند هر کدام از این توطئه‌ها این نظام را سرنگون می‌کرد، این ملت این نظام را سرپا کردند و این ملت نظام را ایجاد کردند. این‌ها تعابیر امام(ره) در ادای احترام به مردم است و در اعتراض به کسانی که مردم ایران را ندیده می‌گیرند و به شعور و قدرت این مردم توهین می‌کنند. امام می‌گوید خدایی را سپاس که به این ملت توفیق داد با قامت استوار به رسالت تاریخی و جهانی خودش عمل کند و صحنه را ترک نکند. بعد امام(ره) به مردم می‌گوید ملت عزیز شما مبارزین حقیقی و راستین ارزش‌های اسلامی و انسانی هستید شما خوب فهمیدید بعضی از مسئولین نفهمیدند ولی شما خوب فهمیدید که مبارزه با رفاه‌طلبی سازگار نیست. نمی‌توانی هم رفاه‌طلب باشی، راحت‌طلب باشی و هم مبارزه کنی و بخواهی یک ملت قوی و جدید و یک تمدن بسازی. یا راحتی و مفت‌خوری و تنبلی که ته آن سازش و تسلیم است عیاشی و خوشگذرانی و مصرف، یا کار و تولید و حماسه و مقاومت؛ که نهایت آن پیروزی مادی است وضع اقتصادت اتفاقاً خوب می‌شود و تمدن‌سازی خواهی کرد و یک قدرت علمی و اقتصادی جهان خواهی شد غیر از این که یک قدرت سیاسی و ایدئولوژیک در جهان هستید. دقت کنید که همین منطق را بعضی‌ها همین الآن هم قبول ندارند. این جمله امام را من خواهش می‌کنم دقت کنید این پیام قطعنامه است، دقیقاً 30 سال پیش. آن سالی بود که حاجیان ما را کشتند در حج؛ چندصد هزار حاجی از ده‌ها کشور آمدند جلودار آن‌ها ملت ایران توی خیابان‌های مکه، علیه ظلم و استکبار و آمریکا و اسرائیل شعار دادند حتی علیه آل سعود هم شعار نداده بودند این‌ها ریختند قتل عام کردند و چهار صد و خورده‌ای حاجی را شهید کردند که از زمان حضرت ابراهیم(ع) تا به حالا چنین چیزی نبوده است. که بیش از 300 تای آن ایرانی بودند و نزدیک 100 تای آن از کشورهای دیگر بودند. این پیام در سالگرد آن‌ها بود که آن سال دیگر حجاج ما مکه نرفتند و آن وقتی است که قطعنامه هم امضاء شده و جنگ تمام شده است. ببینید امام چه می‌گوید؟ می‌گوید آن‌هایی که تصور می‌کنند مبارزه در راه آزادی و استقلال، چه ایران، چه جهان، آزادی مستضعفین و محرومان جهان با تفکر سرمایه‌داری و رفاه‌طلبی منافات ندارد با الفبای مبارزه بیگانه‌اند! نمی‌توانی هم الگوهای مصرف‌پرستی و سرمایه‌داری را برای سبک زندگی و طرز مدیریت‌تان سرمشق کنید و هم بگویید ما یک ملت شریف و یک حکومت مستقل و آزادیم! امکان ندارد این خلاف جهت مبارزه است. می‌گوید آن‌هایی که تصور می‌کنند سرمایه‌داران و مرفهان بی‌درد با نصیحت آدم می‌شوند، با پند و اندرز متنبه می‌شوند و به مبارزان راه آزادی می‌پیوندند یا به آن‌ها حداقل کمک می‌کنند همه آن‌ها دارند آب در هاونگ می‌کوبند! بکوب. از توی آب چه درمی‌آید. بحث مبارزه با رفاه و سرمایه، بحث قیام با راحت‌طلبی، دنیاخواهی و آخرت‌جویی دو مقوله‌اند که هرگز با هم جمع نمی‌شوند. انتخاب کن. یا خدا و آخرت را باور داری یا باور نداری مگر در حد یک شوخی! این دوتا مسیر برای حکومت کردن و جامعه‌سازی و تمدن‌سازی است. می‌گوید من به شما بگویم تنها آن‌هایی تا آخر خط با ما هستند که درد فقر و محرومیت و استضعاف را چشیده باشند. این‌هایی که عادت به بخور بخور کردند و به زندگی‌های مرفه عادت کردند یا کم‌کم عادت کردند امام می‌گفت باور نکنید که این‌ها می‌خواهند مقاومت یا مبارزه بکنند این‌ها فاسدند یا فاسد شدند. از این‌ها مقاومت بیرون نمی‌آید. می‌گوید این‌ها با هم جمع نمی‌شوند. فقرا و متدیّنین بی‌بضاعت و محروم فقط آن‌ها گردانندگان و برپا کنندگان واقعی انقلاب‌ها هستند. می‌گوید هر وقت رفتی ببینی که طبقات مرفه چه می‌خواهند و اسباب خوشگذرانی و عیاشی برای مرفه‌ها و سرمایه‌دارها می‌خواهی درست کنی و کم‌کم خودتان را هم آلوده بشوید این دیگر یعنی قائله ختم است یعنی شما شکست خوردید تمام شده و تسلیم شده‌اید! بقیه‌اش حرف اضافی و حرف مفت است. امام می‌گوید فقط مقاومت در صورتی است که هدف اصلی شما به محرومین و فقرا باشد آن‌ها را در صحنه نگه دارید اگر محرومین و فقرا و مستضعفین در صحنه باشند هم نظام می‌ماند، هم انقلابی می‌ماند، هم مشکلات اقتصادی و غیر اقتصادی‌اش را حل می‌کند. می‌گوید من دارم می‌گویم برای پس از من بدانید هرکس این مبانی را قبول ندارد جلوی او بایستید ولو در جمهوری اسلامی. می‌گوید ما باید تمام تلاش‌مان را بکنیم تا به هر صورتی که ممکن است خط اصولی دفاع از مستضعفین را حفظ کنیم. هر وقت دیدید مسئولینی از مستضعفین فاصله گرفتند از مردم روستاها و شهرهای محروم فاصله گرفتند و وسط معرکه با آن‌ها نیستند امام(ره) می‌گوید دیگر از آن لحظه بترسید. امام صریح می‌گوید از دشمن و آمریکا نترسید از خودتان بترسید، شما را آمریکا نمی‌تواند شکست بدهد فقط خودتان می‌توانید خودتان را شکست بدهید. مسئولین نظام ایران انقلابی بدانند یک عده از خدا بی‌خبر برای از بین بردن انقلاب هرکس را که بخواهد برای فقرا و مستمندین و محرومین کار کند و راه اسلام و انقلاب را طی کند فوراً به او کمونیست می‌گویند، به او التقاطی می‌گویند. می‌گویند این‌ها تفکر چپ و سوسیالیستی است مدام از محرومین و مستضعفین و عدالت حرف می‌زنید می‌گوید از این اتهامات نترسید خدا را در نظر بگیرید تمام همّ و تلاش‌تان فقط برای رضای خدا و خدمت به محرومین و کمک به فقیران باشد فریب این حرف‌ها را نخورید. به اسم توسعه، پیشرفت، آشتی با جهان آزاد و این چرندیات، می‌گوید خدا را در نظر بگیرید از هیچ تهمتی نترسید فقط برای یک چیز تلاش کنید رضای خدا و خدمت به فقرا. این دوتا. بقیه را رها کنید، امام(ره) می‌گوید به شما هم گفتند چپ و کمونیست نترسید، چنانچه مگر به خود امام(ره) این تهمت‌ها را نمی‌زدند؟ وحدت مذاهب اسلامی را می‌گفت می‌گفتند وهابی است! از عدالت اجتماعی و جنگ فقر و غنا حرف می‌زد می‌گفتند کمونیست است این چطور آخوندی است! امام می‌گوید کاری کنید و حواس‌تان باشد که آمریکا و استکبار در تمام زمینه‌ها دارد علیه شما کار می‌کند افرادی را برای شکست انقلاب اسلامی در آستین دارند – خواهش می‌کنم دقت کنید – امام می‌گوید این‌ها در دانشگاه نفوذ دارند آدم دارند جاسوس دارند، در حوزه‌ها نفوذ دارند، آدم دارند، جاسوس دارند، در حوزه‌ها و دانشگاه‌ها مقدس‌نماهایی را که می‌گوید خطر این‌ها را بارها گوشزد کردم یک کسانی می‌آیند اداهای مقدسی و مذهبی درمی‌آورند در حالی که لامذهب‌اند و می‌خواهند جوان‌ها را از صحنه بیرون کنند و بترسانند می‌خواهند رابطه دین و سیاست را قطع کنند می‌گوید این‌ها با تزویر از درون و پشت جبهه انقلاب محتوای انقلاب و اسلام را نابود می‌کنند با قیافه حق به جانب می‌آیند به عنوان طرفدار دین، طرفدار ولایت اهل بیت(ع)، بقیه همه را بی‌دین معرفی می‌کنند از شرّ این‌ها به خدا پناه ببرید. همین تیپ‌هایی که امروز می‌گویند شیعه لندنی! افراد خاصی نیستند یک تفکر هستند، از قبل هم بود. می‌گوید از آن طرف هم یک کسانی را دارید که بدون استثناء به اسم روشنفکربازی به هرچه روحانی و عالِم دین است حمله می‌کنند. کلاً فضاسازی علیه آخوند و روحانیون. بعد به دروغ می‌گویند ما اسلام را قبول داریم علمایش را قبول نداریم! می‌گوید این هم خطرناک است و این هم یک شاخه دیگر اسلام آمریکایی است، این هم تهش شکست اسلام ناب است بعد می‌گوید من در یک جمله حرفم را خلاصه کنم من از کسی مخفی نمی‌کنم، صریح دارم اعلام می‌کنم ما برای احقاق حقوق فقرا در سراسر جوامع بشری تا آخرین قطرة خون دفاع خواهیم کرد.

آقا دخالت در امور دیگران! مسائل جهانی، یا چرا دشمن‌تراشی می‌کنید، چرا این کارها را می‌کنید، می‌گوید مسلمان‌ها در یک تشکیلات بزرگ اسلامی باید و می‌توانند رونق کاخ سفید و زرق و برق کاخ سرخ را آمریکا و روسیه و شوروی کمونیستی را هر دو را از بین خواهند برد، ما هر دو را باید از بین ببریم و می‌توانیم. بعد می‌گوید که ممکن است بگویید بله، خب شما دستور می‌دهید، فکر کنید من از آن آخوندها یا از آن رهبرانی هستم که یک چیزی می‌گویم بعد می‌گویم بقیه بروند اجرا کنند! می‌گوید که امروز خمینی آغوش خود و سینه‌اش را برای تیرهای بلا و حوادث سخت و در برابر توپ‌ها و موشک‌های دشمنان باز کرده است این سینه من، اول من را بزنید. امروز خمینی همچون همه عاشقان شهادت برای درک شهادت روزشماری می‌کند. من دارم روزها را می‌شمارم که می‌شود من هم شهید شوم. ما را می‌ترسانید. می‌گوید بچه‌ها و جوان‌هایی که مدام می‌آیند پیش من گریه می‌کنند می‌گویند دعا کنید ما شهید شویم! تنها چیزی که از من می‌خواهند نه خانه است، نه مسکن است، نه همسر است، نه زندگی است، نه مدرک است بلکه شهادت است. امام می‌گوید هر روز و هر هفته می‌آیند این‌جا گریه می‌کنند که آقا دعا کنید ما شهید شویم من می‌گویم نه،‌ انشاءالله سالم باشید خدمت کنید. بعد می‌گفت چه کسی حریف این بچه‌ها می‌شود؟ چه کسی حریف من می‌شود؟ چه کسی حریف مردان و زنان خدایی می‌شود؟ می‌گوید جنگ ما جنگ عقیده است جغرافیا و مرز نمی‌شناسد ما سر جغرافیا و مرز و خاک با کسی دعوا نداریم. جنگ ما جنگ عقیده است و ما باید در جنگ اعتقادی‌مان بسیج بزرگ سربازان اسلام در سراسر جهان را براه بیندازیم. می‌گوید یک نبرد جهانی است مستضعفین علیه مستکبرین، ما بسیج مستضعفین کل جهان را براه خواهیم انداخت. ما در همه جهان سراغ مستکبرین می‌آییم و همه ملت‌ها باید آزاد شوند اگر فقط یک ملت آزاد شود بعد می‌آیند سراغ همان ملت و توی کشور خودش خفه‌اش می‌کنند و برایش روزی ده تا مشکل درست می‌کنند. امام می‌گوید ما باید برویم در سراسر جهان و برای این‌ها ده‌تا مشکل درست کنیم به کمک خود ملت‌ها و جوانان‌شان. می‌گوید بعضی‌ها می‌ترسند کنار بروند جوانان ما، ‌این جوانانی که عاشق شهادت هستند جلو بیایند کسی معطل کسی نیست این ملت سختی‌های جنگ را به شیرینی شکست دشمنان خدا در دنیا جبران خواهد کرد. شیرینی‌ای بالاتر از این که ملت بزرگ ایران مثل صاعقه بر سر آمریکا فرود آمده، می‌گوید ما شیشه حیات آمریکا را در ایران و در منطقه شکستیم ما چند بار آمریکا را شکست دادیم، ما کمونیست‌ها و شوروی را شکست دادیم. ما انگلیس را شکست دادیم. یک ملت تنها.

این‌ها بخشی از تعابیر امام است، در پیام صلح و پیام قطعنامه‌شان هست، در پیامی که ظاهرش این است که جنگ تمام شده و حتماً عقب‌نشینی‌ای شده، این ادبیاتش هست، حکم اعدام سلمان رشدی را هم همان‌جا صادر می‌کند. بعد می‌گوید که می‌ترسم ده سال دیگر کسانی در حکومت جمهوری اسلامی بیایند بگویند این فتواها چیست؟ خب حالا به اسلام و پیامبر توهین کرد که کرد! محکوم بکنید دیگر این فتوا چیست! گفت می‌ترسم ده سال دیگر در حکومت جمهوری اسلامی کسانی بعد از من بیایند بگویند که این فتوا خلاف قواعد دیپلماسی بود، خلاف مصلحت بود، ده سال نشد که در حکومت جمهوری اسلامی کسانی آمدند همین حرف‌ها را زدند، گفتند قربان امام برویم خدا بیامرزتش، اموات شما را هم خدا بیامرزد، آدم خوبی بود ولی حرف‌های این‌جوری هم داشت، ما آن حرف‌هایش را قبول نداریم ولی خب گفت. امام گفت می‌ترسم ده سال نشود و بگویند، ده سال نشد و گفتند! این که می‌آیند می‌گویند آشتی با جهان یعنی چه؟ انگار امام با جهان قهر بوده، امام با سه – چهارتا جهانخوار درگیر شد، امام دنبال رهایی کل جهان بود و این اتفاق افتاده است. ببینید الآن هرجای دنیا که می‌روید از شرق تا غرب، در قاره‌های مختلف، با دانشگاهی‌اش، روشنفکرش، عالمش، مردم معمولی کوچه و خیابانش همه ایران را با این عنوان می‌شناسند ملت شجاع و انقلابی، منتها بارها می‌گویند که چطوری است شما گاهی مشغول خودتان می‌شوید؟ همه‌اش مشغول خودتان می‌شوید، حواس همه به شماست.

بنابراین می‌خواهم جمع‌بندی کنم چون اختتامیه یک دوره بحث راجع به انقلاب بود، دوستان، برادران و خواهران، بلکه باید بگویم دختران و پسرانم، دیگر ما برادر و خواهر شما نیستیم ما بابای شما هستیم، مثل این که ما به رفقای جنگ و انقلاب که بهم می‌رسیم می‌گوییم بچه‌ها برویم فلان جا، بچه‌ها فلان چیز را دیدید، بچه‌ها کی‌اند؟ یک مشت پیرمرد و پیرزن نشستند دور هم می‌گویند بچه‌ها! همانطور که از سابق می‌گفتیم بچه‌ها هنوز همان‌طور می‌گوییم. یک وقت در آینه خودم را می‌بینم می‌ترسم می‌گویم این مرد ریش‌سفید کیست. یک روز یک بچه‌ای من را دید به مادرش گفت مامان این پیرمرده! من باور نکردم من را دارد می‌گوید بعد نگاه کردم دیدم غیر از من کسی نیست، خیلی بهم برخورد که ما همیشه خودمان را بچه حساب می‌کنیم و پیرمردها را دست می‌انداختیم حالا ما را دست می‌اندازند. به شما عرض می‌کنم که وارد چهلمین سال مقاومت استثنایی یک ملت استثنایی شدید، یک سند افتخاری است برای تاریخ چند هزار ساله ایران و تاریخ هزار و اندی اسلام و تشیّع؛ ما روی لبه تیغ حرکت کردیم با پای خونین همه موانعی را که بر سر راه عزت و آزادی و استقلال و شرف این ملت بود همه با هم طی کردیم و شما نبودید شما بعد به دنیا آمدید ما تا اواخر سال 57 هم فکر نمی‌کردیم که می‌شود بساط دیکتاتوری و سلطنت را در ایران جمع کرد اصلاً تصور این که می‌شود آمریکایی‌ها، انگلیسی‌ها و اسرائیلی‌ها را از ایران بیرون ریخت؟ همه می‌گفتند امکان ندارد اصلاً ایران بدون شاه قابل تصور نیست چطوری؟ مگر می‌شود بدون سلطنت، بدون دیکتاتوری. ده‌ها هزار آمریکایی و انگلیسی و اسرائیلی را می‌شود از کشور بیرون کرد؟ هیچ کس باور نمی‌کرد.  آن ضربت بزرگ بی‌سابقه و بی‌لاحقه که نه بعد از آن بود نه قبل از آن، که به استبداد و استعمار یکجا و همزمان وارد شد تاریخ جهان را در سال 57 وارد یک مرحله جدیدی کرد نه فقط تاریخ ایران را، نه فقط تاریخ منطقه، بلکه تاریخ جهان ورق خورد، مسیر تاریخ تغییر کرد. ارزش‌ها در دنیا عوض شد. ادبیات‌ها عوض شد. شعارها عوض شد. محالات به دست این ملت ممکن شد و به نام خدا ممکن شد یعنی دایره ممکنات به برکت خون ده‌ها خون شهید این ملت گسترش پیدا کرد خیلی چیزهایی که محال به نظر می‌آمد جزو محالات بود جزو ممکنات شد. محال را ممکن کرد با توکل به خداوند و اعتماد به خود که ما ته خط رسیدیم دیگر این‌قدر تحقیر، فقر، بدبختی، ذلت، استعمار، استبداد، دیگر بس است. اما یک عده‌ای بودند از همان سال‌ها، همان سال‌ها هم خمیازه می‌کشیدند می‌گفتند شاه بد است خوب نیست اما پیروزی محال است. روحانی بین‌شان بود، دانشگاهی هم بود، راست بود چپ هم بود، مذهبی و غیرمذهبی بود، لیبرال، سوسیالیست، همه این‌ها می‌گفتند امکان ندارد،‌ می‌گفتند آقای خمینی دارد توی رؤیا حرف می‌زند مگر می‌شود این ملت به صحنه بیایند هزاران هزار کشته بدهند هر روز شهید بدهند، بعد از یکسال، یعنی زمستان 56 شروع شده و زمستان 57 تمام شده! به یک سال و به یک معنا قدیمی‌ترین سلطنت جهان از هم پاشید که کل استکبار، آمریکا، شوروی، غرب، شرق، فرانسه، انگلیس، همه کنار او و پشت او بودند همه بودند. شما می‌دانید آمریکایی‌ها، انگلیسی‌ها، اسرائیلی‌ها به شکنجه‌گران ساواک برایشان دوره دانشگاهی می‌گذاشتند و مدرک می‌دادند آموزش شکنجه، آخرین روش‌های شکنجه مدرن، آخرین ابزار، چطوری ناخن بکشید که بیشتر درد بگیرد، ناخن‌های ده تا انگشت دست و پا را، چطوری بدن را بسوزانی و جزغاله کنی که آثار آن زیاد نماند ولی درد و سوزشش زیاد باشد، چطوری ضربه بزنی که فلج شود، چطوری کتفش را بشکنی، چگونه فک او را بشکنی، درد بگیرد سه – چهار روز نتواند آب و غذا بخورد و حتی نتواند فریاد بزند! چطوری از سقف آویزانش کنید، همه این‌ها را آمریکایی‌ها و اسرائیلی‌ها آموزش می‌دادند. همه این‌ها در کتاب‌هایشان هست، در دادگاه‌هایشان گفتند. چگونه تجاوز جنسی کنی و بی‌ناموسی کنی به زن کسی جلوی شوهرش، این‌ها را چه کسی یاد می‌داد شکنجه‌گران ساواک می‌گفتند همه این‌ها را به ما آموزش می‌دادند و ما می‌رفتیم آمریکا، می‌رفتیم انگلیس، می‌رفتیم تل‌آویو جزئیات این‌ها را با فیلم، تجربی آزمایش می‌کردند همه جا زندانی داشتند از فلسطینی‌ها، از لبنانی‌ها داشتند روی آن‌ها اجرا می‌کردند یا روی بعضی از چریک‌های چپ در جهان و ما عینی می‌دیدیم که چطوری گوشت را باید سوراخ کرد چطوری باید اره کرد، عملیات جراحی، اسم آن را هم عملیات فنی می‌گذاشتند! در گزارش‌های ساواک هست. خب آمریکا و انگلیسی‌ها و اسرائیلی‌ها در ایران یک چنین حکومتی داشتند، چهل ساله آن‌ها را بیرون ریختند و هی می‌خواهند برگردند! یک عده احمق هم با این‌جا داریم هم توی حکومت و هم خارج از حکومت، اغلب‌شان هم نه دردی در انقلاب کشیدند و نه در جنگ هزینه دادند حالا بخشی‌شان هم در بعضی جاها بودند همان شکنجه‌گر می‌گوید آقا شما تسلیم شوید بیعت کنید من مشکلات‌تان را حل می‌کنم. باور می‌کند که جان‌کِری قول داده، قول شرف داده! مشکل ما این است که نمی‌دانیم باید چکار کنیم! خب حالا آزمایش کردید 1، 2، 3 آزمایش می‌کنیم! در برجام که آزمایش کردید چه دادید و چه گرفتید؟ یکی از مسئولین گفتند اوباما را مردی مؤدب یافتم! مؤدب بود. آخه اسم این‌ها را چه می‌شود گذاشت! بعد مدیریت‌ها را اصلاح نمی‌کنی، 2 تن سکه به یک نفر می‌دهید! دلار 4200 می‌دهی فلان چیز را برای بازار عمومی مردم تأمین کنند می‌روند یک کار دیگری می‌کنند بعد همه می‌گویند کی بود کی بود من نبودم! آقا این‌ها را درست کنید مشکلات حل می‌شود. همه را رها کردند وا دادند نشستند رو به قبله واشنگتن و لندن و تل‌آویو که آقا بیزحمت به ما رحم کنید! آن‌ها مشکلات خودشان را نمی‌توانند حل کنند اسرائیل لب پرتگاه سقوط است. انگلیس یک کشور درجه 2 و 3 الآن شده است مشکلات اقتصادی خودش را نمی‌توادند حل کند. آمریکا 50- 60 میلیون گرسنه و فقیر و کارتن‌خواب دارد، او اگر می‌توانست و می‌خواست مشکلات ملت خودش را حل می‌کرد. اصلاً چرا باید بیاید مشکلات تو را حل کند؟ مشکل ما این‌هاست. یک کسانی سال‌ها خمیازه می‌کشیدند پیروزی را محال می‌دانستند هنوز هم آن‌ها این ملت را باور نمی‌کنند و باور ندارند. عافیت‌پرستی، تسلیم‌طلبی، راحت‌طلبی، کلید همه مشکلات را در تسلیم شدن، سازش کردن، عقب‌نشینی و بده برود دیدند! کلید بده بره! همه را این‌طوری تفسیر می‌کنند. بعضی‌ها هستند از احساس حقارت لذت می‌برند ولی ملت ایران بخصوص نسل شماها نسلی هستید که انشاءالله دایره ممکنات را باز هم بیشتر گسترش خواهید داد و به واجبات خودتان اگر واقف باشید دایره ممکنات گسترش پیدا می‌کند محالات کوچک و کوچک‌تر می‌شوند.

یک چله نشستیم و این همه دستاورد. این دستاورده را نگذارید بعضی‌ها به باد بدهند. داخل حکومت یا خارج از حکومت؛ غرب‌پرستان، راحت‌طلبان، سازشکاران، بی‌لیاقت‌ها، بی‌کفایت‌ها، مدیریت ناکارآمد، ناکارامدان، بی‌عرضه‌ها، عشق واشنگتن و لندن و پاریس، نگذارید این دستاوردها به باد برود. شما دارید چله دوم را می‌نشینید. یک چله این ملت نشست، آثار و برکات آن را دید در پایان اولین چله تمدن‌سازی انقلابی در عصر جدید هستیم شما آن غنچه‌هایی هستید که دارید می‌شکفید و گل می‌دهید، شما آن نهال‌هایی هستید که دوام آوردید و بعد از این در دهه‌های آینده شما باید میوه بدهید. چله دوم انقلاب که دارد آغاز می‌شود ضرورت دارد انتقال صحیح دستاوردهای به دست آمده از نسلی به نسلی؛ انتقال غیر شعاری، راه‌های طی شده را باید برای شما مرور کنند. شما نمی‌دانید چه راه‌هایی طی شد، شما نمی‌دانید از چه موانعی و از هفت خوان رستم عبور شد. فکر کردید شرایط همیشه این‌طوری بوده، الآن نسبت به خیلی از شرایط که ملت ایران حقارت و ذلت و بیچارگی و وابستگی داشته اصلاً قابل مقایسه نیست، فرصت‌های زیادی ایجاد شده است، از این فرصت‌ها باید استفاده کرد نباید نشست. اتفاقاً الآن باید چله را ایستاد نباید چله را نشست! اقتصاد مقاومت، مقاومت اقتصادی، فرهنگ مقاومت، اصلاح الگوی مصرف، اصلاح نظام اداری و بوروکراسی کشور که اغلب آن از زمان شاه مانده است، آن سیستم ناکارآمد را انقلابی و معقول و مشروع اصلاح کنید. نظام مالیاتی، نظام بانکی، نظام گمرک، واردات و صادرات، نظام کار و اشتغال، نظام آموزشی، آموزش عالی، نسبت این‌ها با نیازهای کشور، این‌ها اتفاقاتی است که بنیادهای آن شروع شده اما خیلی‌هایش هنوز به نتیجه نرسیده است این‌ها باید در چله دوم انقلاب به دست نسل شما اصلاح شود. اگر اصلاح نکنید اشکالات جمهوری اسلامی و انقلاب را برطرف نکنید در زمان شما این ارزش‌ها غروب خواهد کرد و خود شما هم زایل می‌شوید باید خودتان را برای جهاد اقتصادی، جهاد علمی، جهاد خانوادگی، جهاد اخلاقی آماده کنید. اگر شعار جهاد احیاء شد و فرهنگ جهاد بالا رفت به جای فرهنگ شک و تردید و حقارت و امید به آمریکا و اعتماد به غرب، آن وقت همه مشکلات حل می‌شود. باید راه‌های طی شده را به شما معرفی کنند، موانع عبور شده را بشناسید، نترسید. خیلی از این موانع سخت‌تر عبور شد، دستاوردهای بدست آمده را بشناسید و این‌ها باید به نسل شما که امروز نسل شما جوانان اکثریت ملت هستید باید انتقال داده شود. 70 درصد ملت ایران شماها امروز هستید، با شما می‌شود راه‌های بیشتری را سریع‌تر رفت، سرزنده، جوان و بسترهای آماده حرکت در چله آینده، چهل سال آینده و بخصوص در همین دهه آینده. انشاءالله شما پرچمداران مقاومت و اعتماد بنفس بشوید. بعضی از مسئولین ما و بخشی از مردم دارند می‌گویند ما نمی‌توانیم! شما به آن‌ها بگویید راست می‌گویید شما نمی‌توانید راست می‌گویید شما نمی‌توانید اما ما می‌توانیم.

والسلام علیکم



نظرات

آدرس پست الکترونیک شما منتشر نخواهد شد

capcha